فریاد بی صدا

...درد نوشته هایی برای خودم

فریاد بی صدا

...درد نوشته هایی برای خودم

یک شب دل تو پرنده شد،ماهی شد

تا آبی بیــــــــــــــکرانه ای راهی شد

یک  روز چو  این علامت پرسش،تو

قلاب دهـــــــــان ماهیان خواهی شد...


****

یک شعر تمیز و تازه تحویل بگــــــــــــــــیر!

ازسنگ بیاگــــــدازه تحویل بگـــــــــــــــــیر!

هرکس به توگفت:پشت چشمت ابروست

تو اسم بده؛جنازه تحویل بگــــــــــــــــــــیر...


****

می بخشی اگر زعشق نام آوردم

در محضر ذوق تو کــــــــــلام آوردم

من مثل بلوط پیر ،تو صخره ی سخت

باچنــــــــــــــگ زدن به تو دوام آوردم....


****

بی تیر وکمان مخواه آرش باشی

سودابه ندیده ای سیاوش باشی

ای سرو بلـــــــــند!قایق و پارو شو

هیزم نشوی که سهم آتش باشی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی